پویاپویا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

***ضربان قلبم پویا***

***تولد بابای مبارک

تولد تولد تولدت مبارک سلام پسری باز شب خوب و خوشی در کنارم هم داشتیم شب تولد بابایی شب شادی بود آخه تو فسقلی عاشق تولدی اینم از کیک تولد بابایی ...
17 اسفند 1392

***ولنتاین مبارک

امروز روز سپاس گذاری از خداوند است زیرا که عشق را آفرید تا یادمان باشد کسی هست برای عاشق بودن تا با تمام وجود به او بگوییم عشق من روزت مبارک             عشق من تو عاشق کیک های مامی هستی.همیشه میگی مامی کیک تولد. اینم از کیک غشقی من برا شب ولنتاین (من و بابا جون هم هر دومون به هم کادو دادیم) شب عشقه ...
27 بهمن 1392

***شب یلدا مبارک***

سی ام آذره و یک  شب زیبا یه  شب بلند به اسم شب یلدا شب شب نشینی و شادی و خنده شبی که واسه ی همه خیلی بلنده همه ی اهل خونه خوشحال و خندون آجیل و شیرینی و میوه  فراوون شب قصه گفتن و یاد قدیما قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره جای پاییز رو زمستون می گیره ننه سرما باز دوباره برمی گرده کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده   اینم چیز کیک توت فرنگی شب یلدا ...
9 بهمن 1392

تولد دوسالگی با تم زنبور

روزی که به دنیاامدی هرگزنمیدانستی زمانی خواهدرسیدک ارامش بخش روح وروان کسی میشوی ک باتودنیابرایش زیباتراست................ از طرف مامی و بابایی "بهانه ارامشم تولدت مبارک" گل پسرم،زنبور کوچولوی من،تصمیم گرفتم تولد دوسالگی رو با تم زنبور بگیرم،این روزا خیلی کار دارم ،دارم کارای تولد رو انجام میدم می خوام یه جشن توپ و حسابی بگیرم انشالله... اینم عکسهایی از تولد زنبور کوچولو welcome و ورودی که به دلایلی که رو حیاط بود خیس شد شرمنده عمو جون اونو به خودش آویزون کرده متن کارت دعوت عکسهای سر مجلسی تزیینات خونه و سقف میز زنبوری(خدایی زنبورم شیرینه،هرچی تلاش کردم برا تزیینات یه طرف اینم ی...
9 بهمن 1392

***حاضر شدن با دست خود پویا

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند و دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد. فدات بشم ناز نازی اینم چتد تا عکس از حاضر شدن با دست خودت برای بیرون رفتن ...
9 بهمن 1392

***کیک پوشکی

پویا جون دوست دارم اینروزا کمتر بهت سر میزنم تا برات خاطرات شیرینتو ثبت کنم خاطراتت زیاده، نتم قطع شده باید برم تمدیدش کنم یکی از آشنا ازم خواسته بود که برم براشون سیسمونیشونو تزیین کنم یه کیک پوشکی براش درست کردم عکسشو میذارم تا بدونی تو هم در درست کردنش کتار من بودی و تزیین(خراب کاری)میکردی تو پرانتز گفتم چرا بد نیگا میکنی ...
9 بهمن 1392

***کلوچه شیرین

سلام کلوجه من عشق من این روزا خووووب شیرین مزینیا این روزا هر جا که میری همه برای حرف کشیدن ازت و شیرین زبونیت خیلی تلاش میکنن یه جندتا از این شیرین زبونی های که واسه خودم خیلی شیرین بود... خودتو تو کمد قائم کرده بودی هی منو صدا میزدی خانم خانم بیا من اینجام تو ظرف غذات برات چیپس گذاشته بودم به عروسکای طرفت چیپس تعارف میکردی رفته بودی تو آشپزخونه خوراکی می خواستی منو صدا زدی مانی مانی بخدا بیا دیروز من جلو تلویزیون وایساده بود گفتی مانی برو عقب چشمت خراب مشه دیروز که خواب رفته بودی پاشدی رختخوابت رو جمع کردی گفتی من بیدارم نگاه کن چه جوری جمع کردی الانم بهت گفتم پویا ببین چه عکس قشنگی برات درست کردم،بهم گفتی: زم...
9 بهمن 1392

عشقم بزرگ شده

خوب عشقم عمرم جونم عزیزم دوست دارم... خوب دیگه بزرگ شدی خوشحال شدم عزیزم دیگه تصمیم گرفتم که گل پسرم دیش بگه...دیگه از مای بی بی و اینا خبری نیست در تاریخ 92/7/15  تصمیم به چنین کاری گرفتم.چون مثل مادر از درازی زبون کم نداری میتونی این کار رو انجام بدی که خدا رو شکر موفق شدی  و حالا آقا شدی فدات شم بوس بوس 92/8/10 ...
21 آبان 1392