پویاپویا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

***ضربان قلبم پویا***

نباید خوشحالی میکردم

ببینید چقدر زردم من زردی گرفتم باید برم بیمارستان. من وقتی اومدم خونه همش 2روز بیشتر خونه نبودم زردی گرفتم و به مدت4 روز در بیمارستان بودم زردیم17 بود و وقتی خوابیدم تو بیمارستان اومد پایین و وقتی8 شد مرخص شدم. ...
2 مرداد 1392

پسری که زودتر امد

خوب جونم برات بگه پسرم از اونجایی که خیلی عجله داشتی و ما نمی دونستیم . یه روز بعد از ظهر مامی از شدت درد به خودم می پیچیدم ولی فکر می کردم به خاطر خوراکیه.و تو یه طرف دلم جمع شده بودی و من بیخیال. فردا صبح بابایی اسرار داشت که بریم دکتر(دکتر حسین کریمی)من دیگه بی خیال شده بودم. عزیزم من و تو رو بابایی نجات داد وقتی دکتر  من و عمل کرد و تو رو به دنیا آورد و اومد سر تختم گفت: بچه از جاش کنده شده بوده و خودت و بچه در خطر بودین  و 2 روز تو رو تو مراقبت های ویژه نگه داشتن و بعد اومدیم خونه و تو شدی پسر 8 ماه و 2 روزه ...
1 مرداد 1392

خاطرات حاملگی پسر مامان

خوب پسرم از حاملگیم برات بگم؛از وقتی که فندقی تو شکم مامی بودی: که تا 4ماهگی خیلی مامانو اذیت می کردی مامان هیچ چیز نمی تونستم بخورم و بابایی هی حرص می خورد. مامی به همه چیز ویار داشتم حتی به مایع دستشویی. بابایی بیچاره هی مایع دستشویی عوض می کرد. ولی خدا رو شکر به بابایی ویار نداشتم آخه بعضی مامانا به بابایشون ویار دارن. بعد از 4ماه مامانی خوب شدم آخه دیگه فندقی بزرگ شده بودی حالا یه چیزایی می فهمیدم که تو رو دارم آخه خیلی شکمو بودی هر چیزو میدیدی می خواستی. بابایی هم فقط می خواست من لب تر کنم .سریع اجرا می کرد خدارو شکر. حالا دیگه بزرگ شده بودی و بد جور لگد می زدی اغراق کنم که از اینور اتاق منو پرت می کردی اونطرف خدایی لگد میزدی ب...
1 مرداد 1392

جنین گردی پویا

عکس بالا :شمال خونه پسر عمه عکس بالا:شمال کنار دریای خزر(پویا میدونی من به خاطر تو از قایق گذشتم) اولین سفر به مشهد مقدس ...
29 تير 1392

گفته های مامان پویا

نی نی من: می دونی خدا تو رو کی به ما داد؟ شروع حاملگی مامان در تاریخ 90/1/19 بود. بابات وقتی شنید خیلی خوشحال شد داشت بال در می آورد آخه خیلی دوست داره. راستی اولین عکس و فیلمت(سونو)رو برات گذاشتم تو آلبومت.یادت نره   می دونی چرا من زودتر شروع نکردم به وبلاگ نویسی آخه تو نمی ذاری نفس. حالا می خوام مسافرتهای که هنوز نیومده بودی رو برات چند تا عکسهاش بذارم تا بمونه به یادت.  
29 تير 1392